اولین سفر زیارتی نورا خانوم
تو بـر زخـم دلـم باریده اى باران رحمت را / تو را مـن مـیشناسم، مـنبع پاک کـرامت را ازآن روزى کـه حلقه بر ضریحت بست دستانم / دلم شـیدا شد و دادم زکـف دامـان طاقت را . . شیطونکم سلام.خوبی عزیزم. من که خیلی عالیم دل تو دلم نیست آخه قراره به امید خدا امروز دوشنبه 1393/09/24 ساعت 7 شب راهی مشهد بشیم.این اولین باریه که من و شما و بابا محمد میخوایم باهم بریم پابوس امام رضا.وای خدای من باورم نمیشه که امام رضا مارو طلبیده باشه. انقدر خوشحالم که در پوست خودم نمی گنجم. راستی قراره با مامان جون و بابا جون و مادر بزرگ بابا محمد بریم. من الان شرکتم و قراره ساعت 3 بیام دنبالت و از خونه مامانی بردارمت و بریم خونه مامان جون تا ...
نویسنده :
مامانی سمیرا
13:58